پيامهاي ارسالي
+
کاش گاهي بياي و با ذکري يادم کني
که اين منم که محتاج ذکر توام، نه تو
هر صبح و ظهر و شام کاش بياي
کاش همراه چراغ بياي
تا رنگ نور بينم
تا رنگ عشق بينم
مياي؟!
وعده مان سر سجاده عشق
همان که يادم دادي
ذکر يادت نرود
به زبان مادري خودم
نه هيچ زبان بيگانه اي
مياي؟!/ شعر مياي از کبري خان
2-سفير عشق
101/5/14
+
نگـــــــران نباش،
" حــــال مـــن خـــــوب اســت " بــزرگ شـــده ام .
ديگر آنقــدر کــوچک نيستـم که در دلـــتنگي هـــايم گم شــوم!
آمـوختــه ام،
که اين فـــاصــله ي کوتـــاه، بين لبخند و اشک نامش" زندگيست
آمــوختــه ام که ديگــر دلم براي " نبــودنـت " تنگ نشـــود راســــــتي، دروغ گـــــفتن را نيــــــــز، خــــــــوب ياد گـــرفتــه ام .
" حــــال مـــن خـــــــوب اســت "خــــــوبِ خــــوب
انديشه نگار
97/7/21
+
تمام وجودم يخ زده
همه ي سالها پر بود از زمستان
تو، که نبودي،
هيچ صبح و ظهر و شامي
اينبار بيا...
بگذار همراهت آتش باشد
بهار زير همه برف ها دفن شده
سالهاست که دفن شده
پس آتش بيار
و من به پاس اين ياد و ذکر
تو را پاداش خواهم داد
و اين وعده يست راستين
بهشت از آن خودت/شعر مياي از کبري خان
طنين آرامش
97/6/27
+
وقتي كه مي رفتي بهار بود تابستان كه نيامدي پاييز شد. پاييز كه برنگشتي، پاييز ماند. زمستان كه نيايي پاييز مي ماند. تو را به دل پاييزيت فصلها را بهم نريز!
طنين آرامش
96/7/16